روزهای شیرین الیساییییییییی و 43 ماهگرد شیرین عسل خوشمزمون...
سلام عششششششششششششششششششقم.... سلام به نازگل خونمون ، به دختر یکی یه دونمون ، به شیرین زبون خوشمزمون ، به دختر مهربون و دوست داشتنیمون الیسای نازم ، همدم کوچولوی خودم ، شیطونک خوردنی بس که شیرین زبونی عزیزم و با حرف زدنهای قشنگت منو بابایی به خودمون میبالیم که تو رو داریم ، یادمه یه روزی همه دغدغم این بود که تو حرف بزنی ،بس که میگفتن هنوز الیسا حرف نمیزنه ؟؟؟؟ حالا نگو مثل بلبل حرف میزنی و ماشاالله یه نفسم حرف میزنی و اونوقت من و بابایی میگیم ما نگران حرف زدن الیسا بودیم ؟؟؟؟؟؟؟؟ حالا بماند که انگلیسیتم خیلی خوب شده و بیشتر جمله هاتو به انگلیسی میگی و در واقع فینگلیش صحبت میکنی دخترم&...
نویسنده :
مامانی و بابایی الیسا جون
0:21
یه روز شاد با یه دختر شیریییییییییییییین....
سلام به شادی زندگیم الیسا جونم ، قربونت برم الهی دختر نازم ، این روزهای پایانی زمستون هم به سرعت داره تموم میشه و ما هم مثل همه ایرانیها کلی درگیر خونه تکونه و کار تکونی هستیم دخترم و کلی خاطراتت که دیر به دیر میتونم بیام و برات به یادگار بذارم عزیزم ... چند وقتی بود بهت قول داده بودم کارهای خوبت به ١٠ تا برسه میریم خانه کودک و دقیقا به قولم عمل کردم و من و تو مامان ملی جون رفتیم و البته تمام راه رو پیاده اومدی و تو راه کلی خوراکی خوردی و ذوق رفتن به اونجا رو داشتی و منم خوشحال از راه رفتنت و ذوق داشتنت و تا رسیدیم اول از همه رفتی سمت بازی فکری و حسابی مشغول شدی ... تازه از این میزم خیلی خوشمون اومدااااااا... بعد...
نویسنده :
مامانی و بابایی الیسا جون
10:13